آموزش زبان انگلیسی جلسه 1
Vocabulary
در ابتدا لغات درس را مرور کرده و معنی آن را بخاطر بسپارید
عصبانی |
کسل کننده |
کلاس |
رویاپردازی کردن |
مشهور |
حس کردن |
آینده |
گروه |
سرگرمی |
شغل |
صد |
دعوت کردن |
ریاضی |
عکاس (عکس) |
رییس جمهور |
واقعا |
سخنرانی |
سفر کردن |
صدا |
تعجب کردن |
angry |
boring |
class |
dream |
famous |
feel |
future |
group |
hobby |
job |
hundred |
invite |
math |
photograph (photo) |
president |
really |
speech |
travel |
voice |
wonder |
جملات زیر با استفاده از کلمات بالا درست شده اند
چون “جین” به حرف های مادرش گوش نمیدهد مادرش عصبانی است. |
“جیسون” از ماندن در خانه متنفر است زیرا این بسیار کسل کننده است. |
پدر “رایان” به یک کلاس جدید درس میدهد. |
او درباره زندگی در شهر رویا پردازی می کند. |
کودکان بازیکن مشهور بیس بال را دوست دارند. |
او بعد از دویدن نیمی از صبح احساس گرمای زیادی کرد. |
در آینده ما نیازی به جاده برای رانندگی کردن نخواهیم داشت. |
گروه از یک میز بزرگ برای مطالعه کردن استفاده می کنند. |
سر گرمی های او کشیدن و نقاشی کردن هستند. |
او به پول احتیاج دارد، بنابراین او می خواهد یک شغل پیدا کند. |
پانصد دلار پول زیادی است. |
خانم جونز ما را به خانه اش دعوت کرد. |
درس ریاضی آن پسر خوب است. |
من خوشحالم که این عکس ها را به من نشان دادی… |
بسیاری از کودکان در مورد اینکه رییس جمهور کشورشان بشوند رویا پردازی می کنند. |
این سریال تلویزیونی واقعا خوب است. |
آن زن در طول سخنرانی اش به بسیاری از سوالات پاسخ داد. |
“ویکی” سفر کردن را دوست دارد. او به بسیاری از مکان های دور می رود. |
“جانت” صدای قشنگی دارد. او باید درس آواز خوانی بدهد. |
“کارلوس” امروز مدادی به کلاس نیاورده بود. من تعجب کردم که چرا |
.Because Jane does not listen to her, jane’s mom is angry |
.Jason hates staying inside because it is so boring |
.Ryan’s dad teaches a new class |
.She dreams about living in the city |
.The kids like the famous baseball player |
.He felt very hot after walking for half the morning |
.In the future, we will not need roads for driving |
.The group uses a large table to study |
.Her hobbies are drawing and painting |
.She need money, so she wants to get a job |
.Five hundred dollars is a lot of money |
.Mrs. Jones invited us intro her home |
.The boy is good at math |
.I am glad you shared these photos with me |
.Many kids dream about becoming their country’s president |
.This Tv show is really good |
.The woman answered a lot of questions during her speech |
.Vicky loves to travel. She goes to many faraway places |
.Janet has a beautiful vice. She should give singing lessons |
.Carlos did not bring a pencil to class today. I wonder why |
مکالمه
Canversation
مکالمه این درس را گوش داده و متن آن را مرور کنید.
خب کارمن، تو اهل کجایی؟ |
من اهل شهر سن خوان هستم. |
وای! من شنیدم اون یه شهر واقعا زیباست. |
بله. هوای اونجا عالیه و نزدیک اونجا چند ساحل عالی هست. |
اونجا گرونه؟ |
نه، خیلی گرون نیست. قیمت ها خیلی معقولانه هستند. |
این شهر چقدر بزرگه؟ |
نسبتا شهر بزرگیه. اگر چه اونجا شهر خیلی بزرگی نیست. |
به نظر من عالیه. شاید من بهتر باشه یه زمانی برنامه یه سفر به اونجا رو داشته باشم. |
?So, where are you from, Carmen |
.I’m from San Juan |
.Wow, l’ve heard that’s a really nice city |
Yeah, it is. The weather is great, and there are some fantastic beaches nearby |
?Is it expensive there |
.No, it’s not very expensive. Prices are pretty reasonable |
?How big is the city |
.It’s a fairly big city. It’s not too big, though |
.It sounds perfect to me. Maybe I should plan a trip there sometime |
قیود مقدار
Grammar
قید
- بیان کننده چگونگی و حالت فعل
- تشدید کننده صفت
قیود مقدار
- بیان کننده مقدار و درجه
رایج ترین قیود مقدار :
به شدت |
خیلی |
کاملا / خیلی |
کاملا |
تقریبا |
خیلی |
خیلی |
واقعا |
خیلی |
extremely |
pretty |
quite |
completely |
almost |
very |
too |
really |
so |
جایگاه قیود مقدار :
- قبل از صفت، قید و یا فعل
اوه به شدت خوشحال است. |
او خیلی مشهور است. |
من کاملا با تو موافق هستم. |
من واقعا او را دوست دارم. |
او خیلی سریع پیاده روی می کند. |
او خیلی سریع صحبت میکند و من نمیتوانم متوجه بشوم. |
.He is extremely happy |
.She is quite famous |
.I completely agree with you |
.I really love her |
.He walks very quickly |
.She speaks too quickly and I can’t understand |
اگر قید برای فعل باشد
- قید قبل از فعل اصلی قرار می گیرد
اما اگر جمله دارای فعل کمکی باشد
- قید بعد از فعل کمکی قرار می گیرد.
من کاملا با تو موافق هستم. |
من کاملا با تو موافق نیستم. |
من واقعا گرسنه هستم. |
.I completely agree with you |
.I don’t completely agree with you |
.I am really hungry |
- قید too برای بیان یک مشکل و صفت منفی است
این لباس ها خیلی کثیف هستند. |
آن پیراهن خیلی زشت است. |
.These clothes are too dirty |
.That shirt is too ugly |
خواندن
Reading
داستان این درس را که شامل لغات طبقه بندی شده جدید است بخوانید
اشتباه <>
Kelly's Mistake
من در کلاس کسل کننده ریاضی نشسته ام، تلاش می کنم که گوش بدهم.
من شروع به رویا پردازی درباره آینده میکنم.
من کنجکاوم که چه کاره خواهم شد.
آیا شغل خوبی خواهم داشت؟
سر گرمی من آواز خواندن است، بنابراین شاید خواننده ای معروف بشوم.
صدها نفر خواهند خواهند خواست که آواز خواندن من را بشنوند.
یا شاید من رییس جمهور کشورم خواهم شد.
همه به سخنرانی های من گوش خواهند داد.
آن ها عکس های زیادی از من خواهند گرفت!
سپس من به صدای معلمم را می شنوم.
اوه پشت صندلی من ایستاده است و عصبانی است.
او می پرسد: “آیا گوش می دهی ، <<کلی>>؟”
احساس میکنم صورتم داغ شده است.
من نباید در کلاس رویاپردازی کنم!
.I am sitting in my boringmathclass, trying to listen
.I begin to dream about the future
.I wonder what I will be
?Will I have a great job
.My hobby is singing , so maybe I will be a famous singer
.Hundreds of people will want to hear me sing
.Or maybe I will be the president of my country
.Everyone will listen to my speeches
!They will take lots of photographs of me
.Then I here my teacher’s voice
.She is standing behind my seat, and she is angry
.”Are you listening, Kelly?” she ask
.My face feel hot
!I should not dream in class
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.